English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (8553 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decipher U ماشین کشف پیام
deciphered U ماشین کشف پیام
deciphers U ماشین کشف پیام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Teletype U ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
Teletypes U ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
teletypewriter U ماشین تحریرخود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
Other Matches
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
signaled U پیام
mssg U پیام
signalled U پیام
message U پیام
i signal U پیام ای
signal U پیام
messages U پیام
general message U پیام عمومی
code message U پیام رمز
meteorological message U پیام هواسنجی
cryptogram U پیام پنهانی
heliogram U پیام افتابی
communicator U پیام دهنده
fox message U پیام دوباره
monochrome signal U پیام تکرنگ
basegram U پیام از ساحل
burst pedestal U پایه پیام
message heading U عنوان پیام
color burst pedestal U پایه پیام
blanking signal U پیام خاموشی
end of massage U انتهای پیام
end of message U انتهای پیام
ems dispatch U پیام امس
dummy message U پیام دروغی
privacy U استقلال پیام
message retrieval U بازیابی پیام
message retrieval U استخراج پیام
message queuing U صف بندی پیام
message feedback U بازخورد پیام
brightness signal U پیام روشنایی
message center U مرکز پیام
message book U دفتر پیام
drafter U نویسنده پیام
diagnostic massage U پیام تشخیصی
dummy message U پیام فریبنده
message switching U پیام گزینی
flash message U پیام انی
immediate message U پیام فوری
message source U منشاء پیام
message source U منبع پیام
drafter U منشی پیام
clear text U پیام کشف
intelligence signal U پیام خبری
telephone message U پیام تلفنی
som U اغاز پیام
endings U خاتمه پیام
signal tracing U ردگیری پیام
encode U کد کردن پیام
wilco U پیام را فهمیدم
signal generator U پیام ساز
encodes U کد کردن پیام
signal center U مرکز پیام
routine message U پیام عادی
maydays U پیام اضطراری
buries U کد کردن پیام
mayday U پیام اضطراری
error message U پیام خطانما
senders U فرستنده پیام
sender U فرستنده پیام
to send a message U پیام فرستادن
ending U خاتمه پیام
start of message U اغاز پیام
heading U سرلوحه پیام
headings U سرلوحه پیام
video signal U پیام ویدئو
bury U کد کردن پیام
burying U کد کردن پیام
beginning of message U شروع پیام
procedure message U پیام عادی
plaindress U پیام کشف
plain text U پیام کشف
transmissions U ارسال پیام
procedure message U پیام معمولی
transmission U ارسال پیام
radiotelegram U پیام تلگرافی
q signal U پیام کیو
bodies U متن پیام
body U متن پیام
burst gate U لامپ پیام گذار
originator U صادر کننده پیام
originators U اقدام کننده پیام
carrier color signal U پیام رنگی حامل
dispatches U عزیمت فرستادن پیام
chrominance signal U پیام رنگ تابی
incoming U پیام دریافتی در کامپیوتر
receipt U رسید پیام دریافت شد
despatches U عزیمت فرستادن پیام
classification U طبقه بندی پیام
originators U صادر کننده پیام
classifications U طبقه بندی پیام
originator U اقدام کننده پیام
carrier color signal U پیام رنگ تابی
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
color difference signal U پیام اختلاف رنگ
color gate U دریچه پیام رنگی
receipts U رسید پیام دریافت شد
cipher text U متن پیام رمز
radio U پیام رادیویی فرستادن
releases U اجازه ارسال پیام
signalled U ارسال پیام به کامپیوتر
radiograms U مخابره پیام با بی سیم
signaled U ارسال پیام به کامپیوتر
radiogram U مخابره پیام با بی سیم
signal U ارسال پیام به کامپیوتر
traffic U داده پیام دریافتی
trafficked U داده پیام دریافتی
encode U رمز کردن پیام
wrongs U پیام غلط است
trafficking U داده پیام دریافتی
wrongs U پیام صحیح نیست
traffics U داده پیام دریافتی
wronging U پیام غلط است
wronging U پیام صحیح نیست
wrong U پیام غلط است
encodes U رمز کردن پیام
decodes U کشف کردن پیام
b y signal b y U پیام روشنایی ب- ایگرگ
automatic message switching U انتخاب خودکار پیام
radioed U پیام رادیویی فرستادن
radioing U پیام رادیویی فرستادن
radios U پیام رادیویی فرستادن
address U نشانی گیرنده پیام
addressed U نشانی گیرنده پیام
addresses U نشانی گیرنده پیام
decode U کشف کردن پیام
despatched U عزیمت فرستادن پیام
decoded U کشف کردن پیام
despatching U عزیمت فرستادن پیام
dispatch U عزیمت فرستادن پیام
dispatched U عزیمت فرستادن پیام
release U اجازه ارسال پیام
released U اجازه ارسال پیام
wrong U پیام صحیح نیست
composite color signal U پیام رنگی مرکب
multiple address message U پیام چند ادرسه
minus color signal U پیام رنگی منفی
enciphere U رمز کردن پیام
eom U انتهای پیام essage
message precedence U ارجحیت ارسال پیام
radiographic U پیام رادیوتلگرافی فرستادن
r y signal U پیام روشنایی ار ایگرگ
g y signal U پیام روشنایی جی ایگرگ
message book U دفتر یادداشت پیام
Recent search history Forum search
1addressed recipient
1pedal pamping
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1I will take a loot tonight.
1اب جمع شده در ماشین لبآسشوئی را چه می گویند
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
1scrambling
0lower pair
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com